بازنمایی فرهنگ فقر در سیمای جمهوری اسلامی ایران بر اساس نظریۀ اسکار لوئیس و دیدگاه محمدرضا حکیمی؛ بررسی مجموعۀ تلویزیونی «باخانمان»

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران

2 گروه ارتباطات و رسانه، دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات، دانشگاه امام صادق(ع)، تهران، ایران

3 گروه فرهنگ و حکمرانی، دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات، دانشگاه امام صادق(ع)، تهران، ایران

چکیده

جنبه‌های فرهنگی فقر بسیار زیربنایی‌تر از ابعاد اقتصادی آن است. رسانه‌های تصویری نیز می‌توانند با نمایش صحیح از فرهنگ فقر، مخاطبان خود را به سطح آگاهی مناسب برسانند. از همین رو موضوع این مقاله، فرهنگ فقر در رسانه است. با توجه به اینکه دین اسلام توجه خاصی به جنبه‌های فرهنگی فقر داشته و از طرف دیگر، «فرهنگ فقر» به عنوان یک نظریه در جهان غرب مطرح شده است، چگونگی نمایش فرهنگ فقر در مجموعه‌های تلویزیونی سیمای جمهوری اسلامی ایران بر اساس مؤلفه‌های فرهنگ فقر در نظریۀ غربی اسکار لوئیس و دیدگاه اسلامی محمدرضا حکیمی، مسئله‌ی پژوهشگر بود. برای پاسخ به این سوال، ابتدا پنچ مؤلفه‌ برای فرهنگ فقر از نظریۀ لوئیس و شش مؤلفه برای فرهنگ فقر از دیدگاه حکیمی استخراج شد. بعد، مجموعه‌ی «باخانمان (1399)» به روش تحلیل مضمون بررسی شد. سپس مطابقت، مشابهت و مخالفت مضامین فراگیر نسبت به مؤلفه‌های دوگانۀ فرهنگ فقر بررسی شد. مهم‌ترین نتایج عبارت بودند از اینکه در سریال «باخانمان»، بازنمایی زندگی با فرهنگ فقر بیشتر از بازنمایی زندگی بدون آن بود؛ تناسب یکسانی بین درصد بازنمایی فرهنگ فقر طبق نظریۀ لوئیس با درصد بازنمایی آن طبق دیدگاه حکیمی بود و همچنین این سریال نخواسته تهیدستان را کاملاً غرق در فرهنگ فقر نشان دهد.